دوستون دارم...تاابد...

نظرات (4)

نیکتاوایدا
1 شهریور 94 20:45
هرهرهر زر زر زر خخخخخ میخندم بهش میگم شبیه گودزیـلـا شدی بعدش اون قاطی میکـنه و بعدش منم به غلط کردم می افتم میدوم به سوی اتاقم درو میبندم ووووووووووووو..................................از خواب بیدار میشم):
نازنین
15 شهریور 94 10:35
اگه من اینک ببینم مطمئنن فرداش برام مراسم ختم می گیرند.
رکسانا...
پاسخ
خدا نکنه عزیزم چرا این حرف رو میزنی
پریسا
16 شهریور 94 19:54
نظر نیکتا و ایدا خیلی جالب بود
✿ ماMے jوטּ✿
22 شهریور 94 14:47
سلام رکساناجان وبلاگ زیبایی داری ..خداوندسایه پدرمادرت رو روسرت مستدام بدارد من ننه سمیراهستم 😄 و تو این وبلاگ زبان المانی رو تدریس میکنم miss-parisa.niniweblog.com📝 اگر دوست داشتی زبان المانی هم یادبگیری بیا ثبت نام کن ودانش آموزم شو 👭 کلاسهاکه شروع شد رمز پستهاروبهت میدم تو پست مخصوصی که خودمو معرفی کردم کامنت بزار(پست مخصوص زبان المانی ) فعلا بااای
رکسانا...
پاسخ
ممنون که بهم سر زدی باشه میام